مداد

در اینجا انصاف هست...

مداد

در اینجا انصاف هست...

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۵
ارديبهشت

ثبت چغازنبیل در یونسکو / دلیل نامگذاری آن + عکس های زیبا

    چغازنبیل - شوش

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سفر پیدایش باب دهم: حضرت نوح، پیامبر الهی، فرزندی به نام سام داشت. سام دو فرزند به نام عیلام و آشور داشت. آیا می‌توانیم تنها بر اساس تشابه نام‌ها، نسبتی بین اقوام عیلامی و عاشوری بیان کنیم؟ خیر!

این اقوام در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در مناطق خوزستان و عراق زندگی می‌کردند و همیشه در تنازعات و جنگ‌هایی با یکدیگر دخالت داشتند. در جنگ آخرین برهم‌کنش‌ها، در قرن ۶۴۵ پیش از میلاد، آشوریان به طور پیروزمندانه بر عیلامیان غلبه کردند. با این حال، آیا می‌توان تنها بر اساس تشابه نام‌ها، این پیروزی را به آن نسبت بدهیم؟

 

با وجود اطلاعات تاریخی محدود، می‌توان گفت که قوم عیلامی در طول تاریخ بسیار شکوهمند بودند و نقش مهمی در تشکیل استان خوزستان ایران ایفا کرده‌اند. آنها یکی از اقوام باستانی ایران بودند و تاریخچه‌ای مجموعه‌ای از آثار مانند معبد چغازنبیل، مجسمه‌ها و نوشته‌های میخی عیلامی بر جا گذاشته‌اند. همچنین، عیلامی‌ها از زبان خوزه‌ای استفاده می‌کردند و نام "خوزستان" نیز از زبان خوزهای اصلی این سرزمین گرفته شده است. منابع تاریخی مانند یاقوت حموی در سده ششم هجری از زبان ابوزید بلخی نیز اشاره کرده‌اند که "آنها به زبان خوزه خاص خود سخن می‌گفتند که نه عبری، نه سریانی، نه عربی و نه پارسی دری بود". در این سرزمین، جمعیت قابل توجهی از قوم عیلامی وجود داشتند که از جمله آنها نژاد عرب خوزستان نیز بودند. همچنین، با شکست پادشاهان عیلامی در برابر آشوریان، برخی از مردم آشوری و پیروان آنان نیز در سرزمین خوزستان ساکن شدند. سپس، قوم آریایی که از نژاد هخامنش بودند وارد خوزستان شدند، به ویژه بعد از شکست آشوریان که در شهر شوش زندگی می‌کردند.

 

جام نقره‌ای زن ایلامی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آثار عیلامی

اما شاهان هخامنش در چندین مورد، موقعیت‌های مهم حکومتی را به ایلامی‌ها سپردند. دلیل این امر، نه تنها به دلیل شهرنشینی برخی قوم ایلامی در طول قرون، بلکه به دلیل مسلط بودن آنها بر الفبای عیلامی و استفاده ماهرانه از آن در امور اداری کشور بود. ایلامی‌ها تجربه‌ی زیادی داشتند که در کار حکومت‌داری هخامنشان بسیار سودمند بود و عناصری از تمدن ایلامی، شامل زبان، الفبای هنر و معماری، به تدریج با عناصر تمدن ایرانی ترکیب شدند. از جمله آثار باقی‌مانده، تخت جمشید و نقش رستم که نشان‌دهنده ارتقاء و جایگاه مهم ایلامیان در نظام حکومت هخامنشی بود، می‌توان اشاره کرد.

 

در ورود به تخت جمشید، دروازهٔ ملل با متن عیلامی که شباهت زیادی به متن فارسی باستان دارد، به دستور خشایارشاه (فرزند داریوش) نوشته شده است. همچنین، در کنار رود نیل در کشور مصر، متنی که به زبان عیلامی نوشته شده است و از نسل عیلامی‌ها کسی در آنجا زندگی نمی‌کرد، باقی مانده است. این نشان از قدرت و اهمیت قوم ایلامی است که یاد و اقتدار آنها در مصر باقی مانده است. علاوه بر این، در پلکان شرقی کاخ اپادانا، مجسمه‌های برجسته از میان ۲۳ گروه نمایندهٔ ملل تابع امپراتوری هخامنشی قرار دارند.

 

خوزستانی‌ها، بعد از مادها، دومین گروهی هستند که عید نوروز را به شاه ایران تبریک می‌گویند. آن‌ها هدایا ای برای شاه به همراه می‌آورند، از جمله کمان و خنجر ماده شیر و دو توله شیر. در امپراتوری هخامنشی، هر چقدر که به شاه نزدیک تر باشید و کمک کنید، مالیاتی از آن سرزمین برداشت می‌شود و فشاری بر مردم خوزستان کاهش می‌یابد. اما، در فاصلهٔ ۴ کیلومتری شمال تخت جمشید، مجموعه‌ای تاریخی به نام نقش رستم در سینهٔ این کوه عظیم قرار دارد، که مقبره‌ای بی‌نظیر از پادشاهان بزرگ هخامنشی و ساسانی است و نقش‌های بسیار زیبا از دوران ساسانی و دوران ایلامی در آن حجاری شده‌اند.

 

مقبره شاهان که از جمله خشایارشاه داریوش کبیر اردشیر اول و داریوش دوم انقدر مردم عیلامی برای آریایی ها عزیز بودند ، که از بین ۲۳ کشور فقط این افتخار شامل اعیلامی ها بود که زمانی فرماندهان و بزرگان و روحانیان اعیلامی فوت می کردند، در قبرستان پادشاهان هخامنش راه داده بودند که فقط متعلق به نژاد آریای بود ظاهراً در همین زمان طوایف بنام (بنوالعلم) از اعراب بودند در خوزستان که اردشیر را علیه اردوان پنجم یاری کردند (مشکور ۴۷۰) مورخان یونانی هم چون هرودوت گزنفون و دیوید و رسیسیلی در کتاب های خود از کمک های که عربها در لشکر هخامنشی انجام دادند اشاره کردند ماهیت کلی ارتش هخامنشی چند ملیتی بود و تنوع در سربازان آنها زیاد بود این مسائل ناشی از ساختار نظامی و گستردگی قلمرو هخامنش بود در این میان استفاده حضور سربازان ساتراپ نشین های غرب در سپاه هخامنش و آشنایی آنان با موقعیت های جغرافیایی منطقه مهارت های رزمی آنان اجتناب ناپذیر بوده نویسندگان (محمد کریم یوسفی جمالی و اکبر شاه آبادی)

 

اما چرا ایلامی ها با آن مقام بالایی که در میان هخامنش داشتند، داریوش از آنها ناراحت بوده که در کتیبه بیستون که در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه است داریوش از شورش مردم اعیلام به فرمانده مردی به نام آترین فرزند اوپدرم و که خود را شاه عیلام می خوانده و مردم هم قبولش کرده بودند ناراحت بود، داریوش نوشته بود که در بابل بودند که کشورهایی دیگر نسبت به او نافرمانی کردند از جمله قوم پارس ، خوزستان، ماد، آشور، مصر ، پارت و غیره... چه اتفاق افتاده که کل مملکت دست به شورش زدند ؟ داریوش شاهزاده بوده که آخرین سمت دولتیش فرمانده گارد شاهنشاهی کمبوجیه بود ، و از راه نسب خانوادگی پسر پسر پسر پسر عموی کورش بود که خیلی هم فامیل دوری بوده است ولی حالا یک دفعه داریوش، شاه مملکت می شود و همه را به تعجب انداخته که چرا جانشین کورش و کمبوجیه و برادرش از فرزندان و فامیلهای نزدیک این کشته شده‌ها نیست ؟ و چرا این شخص که خیلی نسبت خانوادگی دور است جانشین شاه شده است؟

 

 اوایل دوره هخامنشی رویدادهایی همانند کشته شدن ناگهانی کوروش، کمبوجیه و بردیا در طی یک روند تدریجی رخ می دهد، که موضوع مورد بحث بسیاری از پژوهشگران حوزه تاریخ شده است. بسیاری از محققان این موضوع را به صورت انفرادی مورد تحلیل و مباحثه قرار داده اند ولی تاکنون چگونگی کشته شدن کوروش کمتر مورد بحث قرار گرفته و به صورت یک روند حذف تدریجی خانواده کوروش از سلطنت مورد مباحثه قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش آن است که رابطه ای بین سه قتل عضو این خانواده، یعنی کوروش و دو پسرش بردیا و کمبوجیه وجود داشته است و در تمامی این رویدادها داریوش و پدرش حضور داشته اند. این نوشته برای نخستین روند به قدرت رسیدن خانواده داریوش و حذف خانواده کوروش را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. نتیجه بر آن است که در روند کشته شدن کوروش وشتاسپ و همیارانش حضور داشته و آن ها کوروش را پس از نبرد باسکاها در حال بازگشت به موطن خود به قتل می رسانند و چون شرایط برای دستیابی قدرت مناسب نبود و داریوش هنوز بسیار جوان بود، از این رو کمبوجیه پسر کوروش به حکومت می-رسد. پس از مرگ کمبوجیه بردیا برادر راستین کمبوجیه به قدرت می رسد داریوش به همراه شش یار خود بدون هیچ ممانعتی وارد دربار بردیا شده اورا می کشند. بسیاری از ساتراپ ها که از ماجرای قتل بردیا با خبر می شوند شورش می کنند، داریوش به سرکوبی شورش ها می پردازد و برای توجیه قانونی بودن حکومت خود به ساختن داستان گوماتای مغ و بردیای دروغین می پردازد.(نویسنده آقای احمد حیدری) سپس داریوش برای رسیدن به شاهی احتیاج به ملکه داشت و با رکسانا دختر کورش بزرگ ازدواج کرد که فرزندی بنام خشایار شاه متولد شد که نوه کورش بزرگ بود و بعد داریوش و برای تاکید بر این موضوع در تمام کتیبه ها وممالک خود خود را شاه شاهان و فرزند شاهان می نامید ، و دستور به قتل همه مخالفین گذاشت بود

 

آثار ایلامی نقش رستم

نقش عیلامی در نقش رستم-مرودشت

ساسانیان می خواستند با سیستم طبقاتی هزارساله قدیم که از عصر هخامنش بجا ماند با همان روش روی مردم حکومت کنند و به احتیاجات مردم اهمیت نمی دادند مثلا اختلاف طبقاتی جامعه را در نظر نمی گرفتند و محروم بودن بیشتر مردم از تحصیلات ابتدایی و همچنین مردم حق نداشتند شغل اجداد خود را عوض کنند و به علاقه و هوش جوانان اهمیت نمی دادند و پیشرفت کاری وجود نداشت، اما یک سیستم مدیرت جامعه جدیدی کنار مرزهای امپراتوری ساسانی به وجود آمده بود که زمزمه اش به گوش همه مردم رسیده بود که همه مردم با شاه برابرند و برادران و هم می‌توانند تحصیل کنند و همه مردم می توانند هر شغلی را انتخاب کنند صحبتی نو برای گفتن داشتند، علاقه مردم ایران به دین مقدس اسلام از همان شروع تبلیغ پیامبر پدیدار شده بود، طوفانی از صحرای عربستان بلند شده است که طومار جوامع پوسیده را با خاک یکسان می کند. جنگهای ۲۷ساله ابلهانه خسرو پرویز با امپراتوری بیزانس به شکست های بزرگ ارتش ایران از هراکلیوس انجامید، در زمان خسرو پرویز ارتش ایران را دچار از هم گسیختگی کرده بود، ودر واقع ایران در زمان حمله اعراب ،خود از پای درآمده بود. تجملات و هزینه های قصرها و شاهزادگان یکطرف و نفاق و دودستگی بین طبقات جامعه و اختلافات و رقابت های شدید و بیجای نجبا و سرداران روحانی بالا گرفته بود، به علاوه تفرقه کشور را به لبه پرتگاه رسانده بود ، و در این حین اختلاف سردار بزرگ رستم فرخزاد با فیروزان اختلاف و بزرگی در ارتش ایران به وجود آورده بود که با پیروزی رستم فرخزاد تمام شد ، ولی این جنگ های داخلی چیزی به جز تباهی و سقوط برای شاه ساسانیان در پی نداشت، شیرویه کمتر از یکسال حکومت کرد و حتی به برادران خویش هم رحم نکرد و همه را کشت و ایران را از داشتن مردانی لایق که در زمان سختی بتوانند کشور را نجات دهند بی‌نصیب ساخت ، چندین دلیل است که باعث سقوط امپراتوری ساسانی گردیده، اول از همه زلزله ای بی اعتمادی که در حکومت ساسانی افتاد و همه به هم بی اعتماد بودند ،شما فقط تاریخ حکومت ۱۱ شاه ساسانی را ببینید بعد درک می کنید چرا امپراتوری شکست خورد و چرا مردم ایران مسلمان شدند.

شیرویه ۶۲۹ میلادی شاه شد، وبعد کشته شد

اردشیر ۶۲۹ میلادی شاه شد، وبعدکشته شد

خسروسوم ۶۲۹ میلادی شاه شد،

جوانشیر ۶۲۹

بوران دخت ۶۳۰

گشنسب بنده ۶۳۱

آذر میدخت ۶۳۱

هرمزدپنجم ۶۳۱

خسرو چهارم ۶۳۱

پیروز دوم ۶۳۱

خسرو پنجم ۶۳۱ .

۱- نبرد های خسرو پرویز با بیزانس که ۲۷ سال طول کشید و هرچه هراکلیوس پیشنهاد صلح میداد خسرو پرویز از سر لجاجت آن را رد می‌کرد و این باعث ضعف حکومت ساسانی شد و مالیاتی سنگین که از مردم می گرفتند ناراضی زیادی در جامعه وجود آورده بود . ۲-جنگ ذوقار جنگ کوچکی بود اما علامت خطری بود که خسرو پرویز نفهمید بخش بزرگی از سپاه ایران نیز اعراب بودند و در نتیجه هنگام جنگ با مسلمانان از فشار طبقاتی و مالیات سنگین ۲۷ سال جنگ بیزانس کمر خم کرده بودند نمی خواستند با هم نژاد خود که امید زندگی تازه و برادری و برابری به آنها ارمغان آورده بودند. با آنها بجنگند . ۳- درتاریخ ۶۳۳ میلادی سال اول حکومت یزدگرد سوم بود که جنگی بین سپاه ایران و مسلمانان در استان الانبار شروع شد لشکر ساسانی بعلت ناامید بودن از این همه فتنه بزرگانشان همه باهم تسلیم مسلمانان گردیدند، بعضیها می گفتند خسروپرویز بعداز اینکه نامه دعوت پیامبر را پاره کرد دیگر ساسانیان روز خوش ندیدند، خدا و پیامبرش تشخیص دادند که، دین زردتشت بعداز قرنها، انحرافی در آن بوجود آمده بود و مردم دارند مشرک می شوند ، اگر خسرو پرویز دعوت پیامبر را قبول می کرد مثل ملکه صبا که خورشید پرست بود، و در مقابل دعوت ، پیامبر سلیمان، ملکه صبا دعوت توحید ،او را قبول کرد و کشور یمن را سالم نگه داشت و مردمش را در دنیا و آخرت سعادتمند کرد. بعضی از زنها از بعضی از مردها، با تصمیم به موقع سرفراز گردیدند.

  • صالح کعبی