نام و تاریخ خرمشهر،برگرفته از رمان کتاب عشق نخل های کارون
من خیال می کردم نام محمره که در زمان جنگ صدام نام میبرد صدام نام شهر را تغییر داده بود ولی فهمیدم این نام قبل از صدام هم بوده.در زمان قاجار هم به خرمشهر هم محمره میگفتند.(کتاب زمان قاجارجنگ ایران و انگلیس در محمره)
وقتی به گذشته برمی گردم،قرن ها به خرمشهر محمره میگفتند.محمره شهر نیست بلکه منطقه بود .آنجا مردم در روستاهای کوچکی بنام محرزی و بنان زندگی می کردند . اصلا در زبان عربی محلی محمره ، قرمز شده معنی میدهد آیا از خون مردم شهر خاکش قرمز شده و یا دلیل دیگری دارد؟
وقتی به تاریخ نه چندان دور برمیگردیم در زمان قاجار و عثمانی ها که بر روی عراق حکومت میکردند عثمانیها به خرمشهر حمله کردند و مردم را قتل عام کردند آیا برای این موضوع خرمشهر را محمره مینامند ولی تاریخ اسم محمره را قبل از عثمانیها هم بخاطر دارد پس این قتل عام هم دلیل اسم محمره نیست پس این نام در چه قرنی به وجود آمده است؟
قبل از هر چیز برای شناخت نام شهر باید به کوهای زاگرس سفر کنیم سرچشمه ی رود کارون که به خرمشهر میرسد و در رودخانه بهمن شیر جهتش را عوض میکند ودر خلیج فارس آرام میگیرد مردم اهواز و شهرهای شمالی آن برای کشتی رانی و حمل بار از دو رودخانه استفاده میکردند یکی رودخانه ی کارون و دیگری به نام مسرقان(گرگر)که مردم از آن استفاده میکردند که بین این دو تا رود یک کانال کندند که به همدیگر وصل شد و کشتی رانی آسان تر گردید به مرور زمان و باران های سیل آسا کانال بزرگتر شد و در قرن چهارم هجری رودخانه مسرقان که به خلیج فارس میریخت جهتش از راه کانال عوض کرد و به رود کارون اضافه شد و به علت گنجایش نداشتن رود کارون سیل بزرگی در اهواز آمد و این سیل به طرف خرمشهر حرکت کرد وبه علت شدت سیل آب کارون جهت عوض نکرد که به رودخانه بهمن شیر بریزد و مستقیم به طرف خرمشهر آمد و از داخل نهر کوچکی به نام بنان وارد شد و کل نخلستان را سیل برداشت و این سیل به اروند رود یا شط العرب ریخت نهر بنان که به علت سیل خیلی عریض شده بود و شباهت رودخانه سیحون داشت بنابراین مردم آن را سی حان گذاشتند
قبلا از سیل بزرگ مردم برای حج از طرف خرمشهر می آمدند که رود سی حان وجود نداشت حتی علائم تاریخی مثل قدم گاه حضرت امام رضا که در قرن دویست هجری قبل از سیل بزرگ آنجا پابرجا بود و کنار روستای فیاضی آثارش هست اما چرا محمره میگفتند؟ همانطوری که میدانید کوههای زاگرس از سنگ های آهک و آهن تشکیل شده است وقتی سیل گل و لای کوهها زاکرس کل منطقه ی خرمشهر را پوشاند خاک منطقه به رنگ قرمز تبدیل گردید چون سنگ آهن رنگ قرمز هست و به این علت منطقه ی سیل گرفته تا مدت ها خاک آن قرمز مانده بود و در زبان عربی محمره نامیدند این نام که هدیه از کوههای زاگرس و بوسیله ی طبیعت بوجود آمده باید مقدس شمرد وقتی که برای سرزمین آبا و اجدادی جان را نسار میکنیم پس باید اسم زمین هم مقدس شمرد، بعضی روستا ها از نام درخت چنار یا کوه یا رودخانه اسمش را برمیدارد وقتی شهر میشود نامش را عوض میکند و در سال 1313 اساتید فرهنگ سرای ایران نام زیبای دیگری برا
ی شهر انتخاب کردند و نام آن را خرمشهر نامیدند اما نام قدیمی شهردر تاریخ بود و نباید فراموش شود و در کتاب ها و یا در داخل ایران به شهر خرمشهر شناخته شود ولی در زبان بین المللی کشور ها همسایه به نام محمره که قدیمی تر است نام برده شود که تاریخ معنوی مردم این شهر حفظ گردد
در زمان محمد شاه قاجار به علت ضعف حکومت قاجار بیشتر استان ها و خان ها و ملوک الطوایف آنها را اداره میکردند یکی از آن حاکمان که بر کل خوزستان حکومت میکرد حاکم شادگان (فلاحیه)شیخ ثامر بنی کعب بود که با اجاره ی بندر خرمشهر از دولت قاجار شیخ جابر بنی کعب را مامور توسعه بندر و ساخت شهر گردید آن چنان تجارت در خرمشهر رونق گرفت که هجده کشتی اقیانوس پیما در بندر خرمشهر پهلو میگرفتند و در بندر بصره بیشتر از سه عدد نبود و برای همین عبدلله پاشایی مامور دولت عثمانی در عراق از این کار ناراضی بود و یک شب بدون اطلاع قبلی به خرمشهر شبیخون زد و مردم آن را قتل عام کرد و شهر را تصرف کرد و با وساطت انگلیس . روسیه عهدنامه ی عرض رم دوم در تاریخ 1823 میلادی امضا گردید که ایران شهر سلیمانیه کردستان را به عثمانی بدهد و عثمانی ها خرمشهر را به ایران پس بدهند وقتی نماینده ی ایران به خرمشهر آمد مردم از نماینده ایران حمایت زیادی کردند
در زمان ناصرالدین شاه 1856میلادی دولت قاجار به شهر هرات حمله کرد و شهر را زمیمه کشور کرد انگلیس با کشتی های به بوشهر و شهر خرمشهر حمله کرد حاکم خرمشهر در آن دوران شیخ جابر بود که با چهارصد نفر جلوی کشتی های انگلیسی را گرفت و در ورودی های خلیج فارس با آنها درگیر شد (خاطرات خانلر میرزا احتشام الدوله) نوشته شده بود ولی ارتش قاجار با هفت هزار نفر در خرمشهر سنگر گرفته بود که با چند توپ از کشتی های انگلیسی به سنگره های ارتش قاجار خوردو آنها فرار را به قرار ترجیح دادند شیخ جابر با گریه جلوی فرمانده ایستاد و به او گفت فرار نکن من را جلوی مردم بی ابرو نکن ولی فرمانده حرفش را گوش نداد و تا اهواز فرار کرد و انگلیسی ها خرمشهر را گرفتند و تا اهواز نفوذ کردند قرارداد صلح پاریس امضا شد که ایران هرات به افغانستان برگرداند و انگلیس شهر بوشهر و خرمشهر را مبادله کند این دومین بار بود که خرمشهر عزیز گروگان گرفته می شد و انگلیس میدانست که این شهر برای ایران خیلی مهم است بعد از رفتن لشکر هفت هزار نفره قاجار از خرمشهر آن پادگانی که مستقر بودند شیخ جابر برای انبار خرما و صادرات قرار داد و به آن مکان کوت الشیخ جابر میگویند(کوت یعنی قلعه ی محافظت شده) تا حالا یک قسمت خرمشهر را کوت الشیخ میگویند آنجنان صادرات و واردات در خرمشهر توسعه داده شد که مردم هندوستان به حاکمان خرمشهر ملکه التمر میگفتند(شاه خرما) و اجاره بندر درآمد خوبی برای حکومت قاجار داشت بندر خرمشهر تنها بندر آب شیرین جهان است شهری که کنار آب باشد و مردمش فقیر بماند حاکمان آن شهر صد در صد تجارت بلد نیستند .
وقتی صدام به ایران حمله کرد و پس از سی و چهار روز خرمشهر را تصرف کرد با غرور گفت اگر ایران خرمشهر را آزاد کند کلید بصره را به او هدیه میدهم مردم ایران پس از 576 روز از تمام نقاط کشور برای آزادی خرمشهر جمع شدند ودر این حمله 34 روز طول کشید خرمشهر آزاد گردید این آزادی نسبت به دو آزادی قبلی که شهر خرمشهر آزاد گردید برای ایران افتخار آمیز بود غیرت و خون تمام مردم ایران در خرمشهر متحد شد و دوباره خون بر شمشیر پیروز گردید واقعا خدا با جماعت بود آزادی خرمشهر مخصوص یک قوم و یا یک شهر نبود بلکه خدا خرمشهر را آزاد کرد در تمام کوچه هایش فرشته های خدا برای شهدا بر زمین خرمشهر فرود می آمدند و بالهایشان را بر در و دیوار شهر لمس می کردند خون شهدا در کوچه های خونین شهر شهادت می دهد ما زنده ایم پس در این شهر با وضو وارد شوید. سالگرد فتح خرمشهر مبارک باد
- ۰۱/۰۳/۰۳
برادرعزیزم صالح جان سلام
مطالب ارزنده وارزشمندی نگارش نموده ای،خیلی زیبا و روان تاریخ چندساله خرمشهرشهرخوبان راتوضیح دادی متشکرم