زینب علیه السلام
بنام خدا
زینب ای شیرازه ی ام الکتاب. ای به کام توزبان بوتراب
ای بیانت سربه سر توفان خشم. نوح می دوزد به توفان تو چشم
در کلامت هیبت شیر خدا. در زبانت ذوالفقار مرتضی
خطبه هایت کرد ای اخت ولی. راستی را کار شمشیر علی
چون شنید آوای خشمت را جرس. شد تهی از خویش و افتاد از نفس
باز گو ای جان شیرین علی. داستان درد دیرین علی
باز گو کن قصه ی مسمار را. ماجرای آن درو دیوار را
از بهار و از خزان او بگو. از مزار بی نشان او بگو
زینب ای شمع تمام افروخته. یادگار خیمه های سوخته
بازگو از کربلای درد ها. قصه نامردها و مردها
بازگو از کام خشک مشکها. گریه ها و ناله ها و اشکها
بازگو از آن سر پر خاک خون. لاله رنگ و لاله فام و لاگون
بازگو از مجلس شوم یزید. و آن تلاوتهای قرآن مجید
ماجرای آن سر خونین دهان و آن لب پرخون به چوب خیزران
بادل تنگ تو این غمها چه کرد. دردها و داغ و ماتمها چه کرد
فاطمه گر تو علی را همسری. وز شرافت مصطفی را مادری
کار زینب هم گذشت از خواهری. کرد در حق برادر مادری
چون تو در دامان که دختر پرورد. کی صدف این گونه گوهر پرورد
کتاب : لهوف از سید ابن طاووس ص 225
- ۰۱/۰۵/۱۷