مداد

در اینجا انصاف هست...

مداد

در اینجا انصاف هست...

مظلومیت

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۴۵ ق.ظ

به نام خدا

یا امام، پس از شهادت تو، ملکوتی ندایی در کوچه‌های کوفه سر می‌داد. ستون‌های هدایت فروافتادند و پرچم‌های عدالت شکستند. ای تشنگان عدالت، عدالت با علی مدفون شد. این دنیا دیگر رنگ عدالت علی نخواهد دید. او مردی جنگجو بود که ضربات شمشیرها نتوانستند زانویش را به خاک آشنا کنند، اما اشک یتیمان توانست زانویش را به زمین آشنا کنند. این انسان ملکوتی که در کعبه متولد شد و در مسجد لباس شهادت پوشید و در شب قدر، قرآن ناطق را فرشتگان همراه خود بسوی پروردگارش بردند.

از ده سالگی شاگردی پیامبر را به عهده گرفت و حکمت را از پیامبر یاد گرفت. پیامبر می‌فرمود: "من شهر علمم و علی دروازه آن است. اگر علم می‌خواهید بیاموزید، از دروازه این شهر، علی استقبال کنید." اما بعد از پیامبر، خلافت که مخصوصاً برای او بود، از دستش گرفته شد و فقط برای اسلام ساکت ماند. خوارج به او بی‌احترامی کردند و شأن علمی او را نپذیرفتند و خود را از علی علیه السلام عالم‌تر می‌دانستند و به او ظلم کردند. در جنگ جمل هم احترام خلیفه مسلمین او را ندادند و در جنگ صفین به وی حمله کردند. تو با قرآن خدا می‌جنگی و به‌طور مظلومانه در جنگ تنها گذاشتنش که صلح را قبول کند. به‌جای رسید که فرمانش را اطاعت نمی‌کردند و برای جنگ آماده نمی‌شدند، امام از خدا آرزوی مرگ کرد تا از دست این مردم نمک‌نشناس راحت شود. در ماه رمضان به‌طور مظلومانه شهید گردید و قبرش را صد سال مخفی نگاه داشتند. سلام بر تو، اولین مظلوم و عالم اسلام.

خدایا، ما در زمان علی علیه السلام حضور نداشتیم، اما قول می‌دهیم مثل اهل کوفه نباشیم و امام زمانمان را تنها نگذاریم. به امید عصر ظهور منجی عالم بشریت، آمین.

  • صالح کعبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی