مداد

در اینجا انصاف هست...

مداد

در اینجا انصاف هست...

۲۵
ارديبهشت

ثبت چغازنبیل در یونسکو / دلیل نامگذاری آن + عکس های زیبا

    چغازنبیل - شوش

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سفر پیدایش باب دهم: حضرت نوح، پیامبر الهی، فرزندی به نام سام داشت. سام دو فرزند به نام عیلام و آشور داشت. آیا می‌توانیم تنها بر اساس تشابه نام‌ها، نسبتی بین اقوام عیلامی و عاشوری بیان کنیم؟ خیر!

این اقوام در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در مناطق خوزستان و عراق زندگی می‌کردند و همیشه در تنازعات و جنگ‌هایی با یکدیگر دخالت داشتند. در جنگ آخرین برهم‌کنش‌ها، در قرن ۶۴۵ پیش از میلاد، آشوریان به طور پیروزمندانه بر عیلامیان غلبه کردند. با این حال، آیا می‌توان تنها بر اساس تشابه نام‌ها، این پیروزی را به آن نسبت بدهیم؟

 

با وجود اطلاعات تاریخی محدود، می‌توان گفت که قوم عیلامی در طول تاریخ بسیار شکوهمند بودند و نقش مهمی در تشکیل استان خوزستان ایران ایفا کرده‌اند. آنها یکی از اقوام باستانی ایران بودند و تاریخچه‌ای مجموعه‌ای از آثار مانند معبد چغازنبیل، مجسمه‌ها و نوشته‌های میخی عیلامی بر جا گذاشته‌اند. همچنین، عیلامی‌ها از زبان خوزه‌ای استفاده می‌کردند و نام "خوزستان" نیز از زبان خوزهای اصلی این سرزمین گرفته شده است. منابع تاریخی مانند یاقوت حموی در سده ششم هجری از زبان ابوزید بلخی نیز اشاره کرده‌اند که "آنها به زبان خوزه خاص خود سخن می‌گفتند که نه عبری، نه سریانی، نه عربی و نه پارسی دری بود". در این سرزمین، جمعیت قابل توجهی از قوم عیلامی وجود داشتند که از جمله آنها نژاد عرب خوزستان نیز بودند. همچنین، با شکست پادشاهان عیلامی در برابر آشوریان، برخی از مردم آشوری و پیروان آنان نیز در سرزمین خوزستان ساکن شدند. سپس، قوم آریایی که از نژاد هخامنش بودند وارد خوزستان شدند، به ویژه بعد از شکست آشوریان که در شهر شوش زندگی می‌کردند.

 

جام نقره‌ای زن ایلامی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آثار عیلامی

اما شاهان هخامنش در چندین مورد، موقعیت‌های مهم حکومتی را به ایلامی‌ها سپردند. دلیل این امر، نه تنها به دلیل شهرنشینی برخی قوم ایلامی در طول قرون، بلکه به دلیل مسلط بودن آنها بر الفبای عیلامی و استفاده ماهرانه از آن در امور اداری کشور بود. ایلامی‌ها تجربه‌ی زیادی داشتند که در کار حکومت‌داری هخامنشان بسیار سودمند بود و عناصری از تمدن ایلامی، شامل زبان، الفبای هنر و معماری، به تدریج با عناصر تمدن ایرانی ترکیب شدند. از جمله آثار باقی‌مانده، تخت جمشید و نقش رستم که نشان‌دهنده ارتقاء و جایگاه مهم ایلامیان در نظام حکومت هخامنشی بود، می‌توان اشاره کرد.

 

در ورود به تخت جمشید، دروازهٔ ملل با متن عیلامی که شباهت زیادی به متن فارسی باستان دارد، به دستور خشایارشاه (فرزند داریوش) نوشته شده است. همچنین، در کنار رود نیل در کشور مصر، متنی که به زبان عیلامی نوشته شده است و از نسل عیلامی‌ها کسی در آنجا زندگی نمی‌کرد، باقی مانده است. این نشان از قدرت و اهمیت قوم ایلامی است که یاد و اقتدار آنها در مصر باقی مانده است. علاوه بر این، در پلکان شرقی کاخ اپادانا، مجسمه‌های برجسته از میان ۲۳ گروه نمایندهٔ ملل تابع امپراتوری هخامنشی قرار دارند.

 

خوزستانی‌ها، بعد از مادها، دومین گروهی هستند که عید نوروز را به شاه ایران تبریک می‌گویند. آن‌ها هدایا ای برای شاه به همراه می‌آورند، از جمله کمان و خنجر ماده شیر و دو توله شیر. در امپراتوری هخامنشی، هر چقدر که به شاه نزدیک تر باشید و کمک کنید، مالیاتی از آن سرزمین برداشت می‌شود و فشاری بر مردم خوزستان کاهش می‌یابد. اما، در فاصلهٔ ۴ کیلومتری شمال تخت جمشید، مجموعه‌ای تاریخی به نام نقش رستم در سینهٔ این کوه عظیم قرار دارد، که مقبره‌ای بی‌نظیر از پادشاهان بزرگ هخامنشی و ساسانی است و نقش‌های بسیار زیبا از دوران ساسانی و دوران ایلامی در آن حجاری شده‌اند.

 

مقبره شاهان که از جمله خشایارشاه داریوش کبیر اردشیر اول و داریوش دوم انقدر مردم عیلامی برای آریایی ها عزیز بودند ، که از بین ۲۳ کشور فقط این افتخار شامل اعیلامی ها بود که زمانی فرماندهان و بزرگان و روحانیان اعیلامی فوت می کردند، در قبرستان پادشاهان هخامنش راه داده بودند که فقط متعلق به نژاد آریای بود ظاهراً در همین زمان طوایف بنام (بنوالعلم) از اعراب بودند در خوزستان که اردشیر را علیه اردوان پنجم یاری کردند (مشکور ۴۷۰) مورخان یونانی هم چون هرودوت گزنفون و دیوید و رسیسیلی در کتاب های خود از کمک های که عربها در لشکر هخامنشی انجام دادند اشاره کردند ماهیت کلی ارتش هخامنشی چند ملیتی بود و تنوع در سربازان آنها زیاد بود این مسائل ناشی از ساختار نظامی و گستردگی قلمرو هخامنش بود در این میان استفاده حضور سربازان ساتراپ نشین های غرب در سپاه هخامنش و آشنایی آنان با موقعیت های جغرافیایی منطقه مهارت های رزمی آنان اجتناب ناپذیر بوده نویسندگان (محمد کریم یوسفی جمالی و اکبر شاه آبادی)

 

اما چرا ایلامی ها با آن مقام بالایی که در میان هخامنش داشتند، داریوش از آنها ناراحت بوده که در کتیبه بیستون که در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه است داریوش از شورش مردم اعیلام به فرمانده مردی به نام آترین فرزند اوپدرم و که خود را شاه عیلام می خوانده و مردم هم قبولش کرده بودند ناراحت بود، داریوش نوشته بود که در بابل بودند که کشورهایی دیگر نسبت به او نافرمانی کردند از جمله قوم پارس ، خوزستان، ماد، آشور، مصر ، پارت و غیره... چه اتفاق افتاده که کل مملکت دست به شورش زدند ؟ داریوش شاهزاده بوده که آخرین سمت دولتیش فرمانده گارد شاهنشاهی کمبوجیه بود ، و از راه نسب خانوادگی پسر پسر پسر پسر عموی کورش بود که خیلی هم فامیل دوری بوده است ولی حالا یک دفعه داریوش، شاه مملکت می شود و همه را به تعجب انداخته که چرا جانشین کورش و کمبوجیه و برادرش از فرزندان و فامیلهای نزدیک این کشته شده‌ها نیست ؟ و چرا این شخص که خیلی نسبت خانوادگی دور است جانشین شاه شده است؟

 

 اوایل دوره هخامنشی رویدادهایی همانند کشته شدن ناگهانی کوروش، کمبوجیه و بردیا در طی یک روند تدریجی رخ می دهد، که موضوع مورد بحث بسیاری از پژوهشگران حوزه تاریخ شده است. بسیاری از محققان این موضوع را به صورت انفرادی مورد تحلیل و مباحثه قرار داده اند ولی تاکنون چگونگی کشته شدن کوروش کمتر مورد بحث قرار گرفته و به صورت یک روند حذف تدریجی خانواده کوروش از سلطنت مورد مباحثه قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش آن است که رابطه ای بین سه قتل عضو این خانواده، یعنی کوروش و دو پسرش بردیا و کمبوجیه وجود داشته است و در تمامی این رویدادها داریوش و پدرش حضور داشته اند. این نوشته برای نخستین روند به قدرت رسیدن خانواده داریوش و حذف خانواده کوروش را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. نتیجه بر آن است که در روند کشته شدن کوروش وشتاسپ و همیارانش حضور داشته و آن ها کوروش را پس از نبرد باسکاها در حال بازگشت به موطن خود به قتل می رسانند و چون شرایط برای دستیابی قدرت مناسب نبود و داریوش هنوز بسیار جوان بود، از این رو کمبوجیه پسر کوروش به حکومت می-رسد. پس از مرگ کمبوجیه بردیا برادر راستین کمبوجیه به قدرت می رسد داریوش به همراه شش یار خود بدون هیچ ممانعتی وارد دربار بردیا شده اورا می کشند. بسیاری از ساتراپ ها که از ماجرای قتل بردیا با خبر می شوند شورش می کنند، داریوش به سرکوبی شورش ها می پردازد و برای توجیه قانونی بودن حکومت خود به ساختن داستان گوماتای مغ و بردیای دروغین می پردازد.(نویسنده آقای احمد حیدری) سپس داریوش برای رسیدن به شاهی احتیاج به ملکه داشت و با رکسانا دختر کورش بزرگ ازدواج کرد که فرزندی بنام خشایار شاه متولد شد که نوه کورش بزرگ بود و بعد داریوش و برای تاکید بر این موضوع در تمام کتیبه ها وممالک خود خود را شاه شاهان و فرزند شاهان می نامید ، و دستور به قتل همه مخالفین گذاشت بود

 

آثار ایلامی نقش رستم

نقش عیلامی در نقش رستم-مرودشت

ساسانیان می خواستند با سیستم طبقاتی هزارساله قدیم که از عصر هخامنش بجا ماند با همان روش روی مردم حکومت کنند و به احتیاجات مردم اهمیت نمی دادند مثلا اختلاف طبقاتی جامعه را در نظر نمی گرفتند و محروم بودن بیشتر مردم از تحصیلات ابتدایی و همچنین مردم حق نداشتند شغل اجداد خود را عوض کنند و به علاقه و هوش جوانان اهمیت نمی دادند و پیشرفت کاری وجود نداشت، اما یک سیستم مدیرت جامعه جدیدی کنار مرزهای امپراتوری ساسانی به وجود آمده بود که زمزمه اش به گوش همه مردم رسیده بود که همه مردم با شاه برابرند و برادران و هم می‌توانند تحصیل کنند و همه مردم می توانند هر شغلی را انتخاب کنند صحبتی نو برای گفتن داشتند، علاقه مردم ایران به دین مقدس اسلام از همان شروع تبلیغ پیامبر پدیدار شده بود، طوفانی از صحرای عربستان بلند شده است که طومار جوامع پوسیده را با خاک یکسان می کند. جنگهای ۲۷ساله ابلهانه خسرو پرویز با امپراتوری بیزانس به شکست های بزرگ ارتش ایران از هراکلیوس انجامید، در زمان خسرو پرویز ارتش ایران را دچار از هم گسیختگی کرده بود، ودر واقع ایران در زمان حمله اعراب ،خود از پای درآمده بود. تجملات و هزینه های قصرها و شاهزادگان یکطرف و نفاق و دودستگی بین طبقات جامعه و اختلافات و رقابت های شدید و بیجای نجبا و سرداران روحانی بالا گرفته بود، به علاوه تفرقه کشور را به لبه پرتگاه رسانده بود ، و در این حین اختلاف سردار بزرگ رستم فرخزاد با فیروزان اختلاف و بزرگی در ارتش ایران به وجود آورده بود که با پیروزی رستم فرخزاد تمام شد ، ولی این جنگ های داخلی چیزی به جز تباهی و سقوط برای شاه ساسانیان در پی نداشت، شیرویه کمتر از یکسال حکومت کرد و حتی به برادران خویش هم رحم نکرد و همه را کشت و ایران را از داشتن مردانی لایق که در زمان سختی بتوانند کشور را نجات دهند بی‌نصیب ساخت ، چندین دلیل است که باعث سقوط امپراتوری ساسانی گردیده، اول از همه زلزله ای بی اعتمادی که در حکومت ساسانی افتاد و همه به هم بی اعتماد بودند ،شما فقط تاریخ حکومت ۱۱ شاه ساسانی را ببینید بعد درک می کنید چرا امپراتوری شکست خورد و چرا مردم ایران مسلمان شدند.

شیرویه ۶۲۹ میلادی شاه شد، وبعد کشته شد

اردشیر ۶۲۹ میلادی شاه شد، وبعدکشته شد

خسروسوم ۶۲۹ میلادی شاه شد،

جوانشیر ۶۲۹

بوران دخت ۶۳۰

گشنسب بنده ۶۳۱

آذر میدخت ۶۳۱

هرمزدپنجم ۶۳۱

خسرو چهارم ۶۳۱

پیروز دوم ۶۳۱

خسرو پنجم ۶۳۱ .

۱- نبرد های خسرو پرویز با بیزانس که ۲۷ سال طول کشید و هرچه هراکلیوس پیشنهاد صلح میداد خسرو پرویز از سر لجاجت آن را رد می‌کرد و این باعث ضعف حکومت ساسانی شد و مالیاتی سنگین که از مردم می گرفتند ناراضی زیادی در جامعه وجود آورده بود . ۲-جنگ ذوقار جنگ کوچکی بود اما علامت خطری بود که خسرو پرویز نفهمید بخش بزرگی از سپاه ایران نیز اعراب بودند و در نتیجه هنگام جنگ با مسلمانان از فشار طبقاتی و مالیات سنگین ۲۷ سال جنگ بیزانس کمر خم کرده بودند نمی خواستند با هم نژاد خود که امید زندگی تازه و برادری و برابری به آنها ارمغان آورده بودند. با آنها بجنگند . ۳- درتاریخ ۶۳۳ میلادی سال اول حکومت یزدگرد سوم بود که جنگی بین سپاه ایران و مسلمانان در استان الانبار شروع شد لشکر ساسانی بعلت ناامید بودن از این همه فتنه بزرگانشان همه باهم تسلیم مسلمانان گردیدند، بعضیها می گفتند خسروپرویز بعداز اینکه نامه دعوت پیامبر را پاره کرد دیگر ساسانیان روز خوش ندیدند، خدا و پیامبرش تشخیص دادند که، دین زردتشت بعداز قرنها، انحرافی در آن بوجود آمده بود و مردم دارند مشرک می شوند ، اگر خسرو پرویز دعوت پیامبر را قبول می کرد مثل ملکه صبا که خورشید پرست بود، و در مقابل دعوت ، پیامبر سلیمان، ملکه صبا دعوت توحید ،او را قبول کرد و کشور یمن را سالم نگه داشت و مردمش را در دنیا و آخرت سعادتمند کرد. بعضی از زنها از بعضی از مردها، با تصمیم به موقع سرفراز گردیدند.

  • صالح کعبی
۲۳
فروردين

به نام خدا

یا امام، پس از شهادت تو، ملکوتی ندایی در کوچه‌های کوفه سر می‌داد. ستون‌های هدایت فروافتادند و پرچم‌های عدالت شکستند. ای تشنگان عدالت، عدالت با علی مدفون شد. این دنیا دیگر رنگ عدالت علی نخواهد دید. او مردی جنگجو بود که ضربات شمشیرها نتوانستند زانویش را به خاک آشنا کنند، اما اشک یتیمان توانست زانویش را به زمین آشنا کنند. این انسان ملکوتی که در کعبه متولد شد و در مسجد لباس شهادت پوشید و در شب قدر، قرآن ناطق را فرشتگان همراه خود بسوی پروردگارش بردند.

از ده سالگی شاگردی پیامبر را به عهده گرفت و حکمت را از پیامبر یاد گرفت. پیامبر می‌فرمود: "من شهر علمم و علی دروازه آن است. اگر علم می‌خواهید بیاموزید، از دروازه این شهر، علی استقبال کنید." اما بعد از پیامبر، خلافت که مخصوصاً برای او بود، از دستش گرفته شد و فقط برای اسلام ساکت ماند. خوارج به او بی‌احترامی کردند و شأن علمی او را نپذیرفتند و خود را از علی علیه السلام عالم‌تر می‌دانستند و به او ظلم کردند. در جنگ جمل هم احترام خلیفه مسلمین او را ندادند و در جنگ صفین به وی حمله کردند. تو با قرآن خدا می‌جنگی و به‌طور مظلومانه در جنگ تنها گذاشتنش که صلح را قبول کند. به‌جای رسید که فرمانش را اطاعت نمی‌کردند و برای جنگ آماده نمی‌شدند، امام از خدا آرزوی مرگ کرد تا از دست این مردم نمک‌نشناس راحت شود. در ماه رمضان به‌طور مظلومانه شهید گردید و قبرش را صد سال مخفی نگاه داشتند. سلام بر تو، اولین مظلوم و عالم اسلام.

خدایا، ما در زمان علی علیه السلام حضور نداشتیم، اما قول می‌دهیم مثل اهل کوفه نباشیم و امام زمانمان را تنها نگذاریم. به امید عصر ظهور منجی عالم بشریت، آمین.

  • صالح کعبی
۱۰
فروردين

به نام خدا 
 زودتر از تمام مخلوقات خداوند بیدار می شوم حتی زودتر از خورشید ، که به تو پروردگار عزیزم ، بگویم که تو را دوست دارم و زودتر از همه ، تو را عبادت می کنم  اول روزم  را فقط با تو ، سر صحبت باز می کنم و دست رد به  غذا و آب و هر چیزی که لذت هست می زنم و به دنیا و متعلقاتش دوری می گزینم و می خواهم این زنجیر اسارت ، که از بچگی به  دست و پام بسته شده بود کنار بگذارم و آزاد بشوم مثل پرنده پرواز کنم و یک ماه آزاد ، آزاد باشم ، ۱۱ ماه زندانی بودم حالا یک ماه ، آزاد می شوم و  از تمام آنها دور می شوم من این ماه رمضان را دوست دارم چون وقتی با خدا هستیم هیچ نفسی هدر نمی شود و هیچ بالزدنی  بسویش بی ثواب نمی ماند و هرچه به او نزدیکتر شویم آرامش در زندگی بیشتر می شودو قرآن او آب حیاتی است که انسان را از منجلاب حیوانیت به شکوه انسانیت می رساند و در شب قدر افتخار صحبت را با فرشته ها و انسان کامل پیدا می کنیم، انشالله 

  • صالح کعبی
۰۷
فروردين

 

بنام خدا
سجاده ات را روی  کهکشان ها پهن کن و اقامت نمازت را در عرش بخوان و بلند الله اکبر بگو و بعد نگاهت را بر افق نور خدا ثابت کن و حالا با خالق خود با آرامش صحبت کن
 در این ماه ، خدا تو را مثل فرشته می خواهد، فقط این ماه غذا و آب و حرف های بیهوده نباید بگویم مثل ملائکه فقط ذکر خداوند باید داشته باشیم ، در این ماه بخصوص خدا دوست دارد توجه تو فقط به او باشد
و برای همین ما را هدایت کرده که قرآن را بخوانیم که در این ماه ثواب زیادی دارد و خدا  امتیازهای زیادی در این ماه داده مثلا سوره توحید را  سه بار بخوانیم انگار کل قران را ختم کردیم  حالا که روزه دار غذا نمی خورد، در مقابل هر نفسی که می کشد تسبیح خداوند است اصلاً خواب روزه دار هم ثواب دارد پس فرشته شو....

  • صالح کعبی
۱۷
اسفند

بنام خدا

گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم
تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنیم
گل نرگس نکند مهر زما برداری
داغ دیدار رخت را بر دلهایمان بگذاری

******

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه‌ی توست
ور نه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا‌

******

ای آنکه در نگاهت صد آیه نور داری؟
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
در خواب دیده بودم یک شب فروغ رویت؟
کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟

  • صالح کعبی
۱۶
اسفند

بنام خدا

از اعماق ناپیدای مظلومیت ما صدای آمدنت را وعده می داد و ما هرچه استقامت،  از این صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.

در زیر سهمگین ترین  شکنجه تاب می‌آوردیم که شکنج زلف تو را میدیدم در کشاکش تازیانه ها و چکا چک شمشیر ها ، برق نگاه تو تا بمان می داد و صدای گامهای آمدنت توانمان می بخشید رایحه که مژده حضور تو را بر دوش می کشید مرهمی بر زخم‌های نو به نومان بود و جبر جان های شکسته مان درد ها همه از آن رو تاب آوردنی بود که تو آمدنی بودی ،

آیا در روزگار عمرم، تو را خواهم دید همونطوری که تو من را میبینی آیا وقتی برای نماز ایستادی تو را خواهم دید آیا وقتی که در حال قنوت هستی دعایت را خواهم شنید و وقتی تکبیر می گویی تمام کائنات همراه تو تکبیر می گویند آیا آن روز نزدیک است که تو را در مسجد  کوفه یا سهله ببینم که داری  سخنرانی می کنی و دستور می دهید و من هم پای منبرت برای جهاد ایستاده باشم آیا من میتوانم جلوی اشک شوقم  را بگیرم آیا من به آرزوی آرزو داران گذشته ها رسیده ام که تو را آرزو می کردند آیا من طلوع خورشید را بعد از قرن ها پشت ابرهای ظلمت دارم میبینم و حالا تو با افتخار سرود آقای انسانها را دیکته می کنی و صبح روشنایی خوب زیستن انسانها را به همه نوید می دهیم . پس روز تولد انسانیت را به تو سرورم تبریک می گویم.

  • صالح کعبی
۰۸
اسفند

بنام خدا
چرا در زمان پیامبر و امامان  علیهم السلام در مورد حجاب زیاد گفته نمی شود اگر زمانی که جاهلیت قبل از اسلام را مطالعه کنید افراد برده و بی اصل و نسب همیشه  بدون لباس بودند و یا حداقل لباس را می پوشیدند اما اشخاص  که آزاده بودند لباس فاخر  می پوشیدند و هیچ وقت بردها لباس کامل نمی پوشیدند که از سرورشان  برتری لباس داشته باشند که مورد تنبیه و سرزنش قرار می گرفتند و برای همین برده را از آزاده در میان مردم زود شناخته می‌شد به هنگام ظهور اسلام هر شخصی از بردگی آزاد می گردید مانند مردان و زنان لباس کامل می پوشید به همه نشان می داد که انسان آزاده ای  هست  و  برده کسی نمی باشد  و هر چه لباس کامل تر باشد شان و منزلت جایگاه آن فرد را در جامعه نشان می دهد و این فرهنگ غالب تا حالا در جامعه گسترش یافته و به جای رسیده  که بزرگان خلعت که همان لباس بود به همدیگر هدیه می دادند این فرهنگ در میان جامعه  متداول بود که در زمان امامان زیاد احتیاجی به تذکر نبود اما حالا شیطان با ترفندهایش این بردگی مدرن را نیمه لخت شدن را در تفکر بعضی از انسانها زیبا نشان می دهد و بفرموده قرآن اینچنین دست شیطان را در قرآن رو کرده
سوره النمل آیه ۲۴ ( زین بهم الشیطان  اعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لا یهتدون ) و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلو داده و آنها را به کلی از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند

شیطان این اخلاق و رفتار بردگان که در شأن یک انسان آزاده نیست در چشمان آنها زیبا جلوه داده از جمله شلوارهایی پاره پاره و موهای بدون روسری و غیره.بنظرتان حالا ما کدام هستیم؟

  • صالح کعبی
۲۸
بهمن

به نام خالق آئینه‌ها به نام خدا
به نام صاحب آدینه‌ها به نام خدا

به نام حضرت ایزد خدای عزوجل
به نام حضرت امجد خدای شعر و غزل

اگرچه با قلمی که شکسته بنویسم
به یمن این شب و روز خجسته بنویسم

خوشا به حال من و دفتر غزل خیزم
به شوق و شور و شعف واژه واژه می‌ریزم صدای بال و پر جبرییل می‌آید
صدای گام بلند خلیل می‌آید

خدا به دست خلیلی دگر تبر داده
که پشت لات و هبل‌ها به لرزه افتاده

ندا رسیده که إقرأ...بخوان ز طیّ براق
بخوان از آن...لاتمم مکارم الاخلاق

نهفته مدح نگارم به مطلبی نافذ
نهفته در غزلیات حضرت حافظ

نگار من که به شوقش خدا قلم بسرشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت »

«به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد»
به روی منبر نوری خطیب مجلس شد

به آیه‌های لبش سر به راه خواهم شد
اسیر أشهد أن لا اله... خواهم شد

نشسته عالم و آدم به خوان احسانش
خوش آن دمی که بخواند قصص ز قرآنش

رواق منظر چشم من آشیانه شود
دوباره مثنوی ام یک غزل ترانه شود

گمان مکن که نبی یار غار می‌خواهد
برادری چو علی سر به دار می‌خواهد

برای روز مبادا به وقت خوف و خطر
میان بستر خود جان نثار می‌خواهد

اگر چه رحمت محض خداست در عالم
به غزوه‌ها یل دلدل سوار می‌خواهد

به نصف سیب بهشتی خود بسنده نکرد
کنار فاطمه اش ذوالفقار می‌خواهد

نگاه مرحمتش دائما به شیر خداست
برای بدر و احد شهسوار می‌خواهد،لسان مجلسی و کافی و مفید از اوست
اصول و ناصریات و. بحار می‌خواهد

محبتش که به سلمان بدون علت نیست
ز اهل ری به گمان سر به دار می‌خواهد

هر آن کسی که تب مطلعش مشخص شد
به لطف و مرحمتش شاعری مقدس شد

نه بهتر است بگویم هماره اقدس شد
دوباره روزی طبع دلم مخمس شد

غزل غزل بسرایم که عید مبعث شد
تمام غصه دل‌های شیعه بر باد است

چرا که مادر سادات هاشمی شاد است
دلم اسیر امیری بود که بی همتاست

همان کسی که بزرگ پیمبران خداست
دلیل آن همه تکریم لیلة الاسری ست

پسر عموی علی باشد و أبا، زهراست
بنازم این همه شوکت، چه پرچمش بالاست

به نص آیه قرآن شهیر افلاک است
چرا که شأن نزول حدیث لولاک است

علیرضا خاکساری

  • صالح کعبی
۱۷
بهمن

گفت زینب  یادگار فاطمه
انقلاب ما ندارد خاتمه

میروم در شام غوغا میکنم
روز دشمن شام یلدا میکنم

یک بدن در کربلا گم کرده ام
راس او را شام پیدا میکنم

گام‌اول را حسین برداشتی
نقش دوم را من ایفا میکنم

کر بلا برنامه ما شد تمام
بهترش را شام اجرا میکنم

میروم تا برکنم ‌کاخ ستم
چهره غارتگر افشا میکنم

با سر انگشتم از خون حسین
دفتر تاریخ امضا میکنم

زینبم من یادگار فاطمه
از ابرقدرت ندارم واهمه 

از دهانم بشکنم مهر سکوت
بگسلم زنجیر استکبار را

پوزه دشمن به خاکستر کشم
لرزه اندازم به دل اشرار را

مفتضح سازم من این بازیگران 
برکنم بنیاد استبداد را

بار سنگین رسالت با من است 
میکشم بر دوش خود این بار را

ظالمین را میدهم اخطار مرگ 
سرنگون سازم بت جبار را

میکنم آگاه در بزم یزید 
بی‌تفاوت را و سازشکار را

زینبم‌ من یادگار فاطمه 
این‌ منم دریای صبر و عاطفه

شعر از  روح الله حقیقی ۱۳۶۱

🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat 

  • صالح کعبی
۱۵
بهمن

بنام خدا

شیطان موجودی را می خواست که از او بالاتر باشد که بر او سجده کند سامری  خدای می خواست که او را ببیند و در مقابلش سجده کند در غیبت موسی علیه السلام گوساله از طلا درست کرد و بر خاک افتاد،

یهودیان مسیحی می خواستند که در رویایشان پرورش داده بودند و برای همین عیسی علیه السلام را به صلیب کشیدند به گمانشان،

کفار قریش ۳۶۵ بت در کعبه داشتندخدا انسانی از میان بتها و از شکاف کعبه به کفار نشان داده آیتی برای همه باشد مقامش از انسانها بالاتر و از خدا کمتر

وقتی کفار جنگجو ، بهشت را بدون جنگ نمی خواستند خدا جنگجوی قهرمانی برای آنها فرستاد که در هیچ جنگی مغلوب نمی شد و به او لقب اسدالله الغالب گذاشتند وقتی عدالت علی علیه السلام را می شنویم فقط ستونهای از عدالت ایشان در زیر این ساختمان خرابه بی عدالتی جهان فقط او برفراشته است ،حتی اگر دنیارا به او بدهند برگ سبزی از دهان مورچه ای به ظلم بر نمی دارد 

در هنگام فتح مکه تمام بتهارا نابود کرد و از کعبه بیرون انداخت امام علی قرآن ناطق بود او همانی بود که خدا می خواست انسانی کامل که وقتی خدا به فرشته ها فرمود به انسان سجده کنید ، من در افق انسانی می بینم،  که لیاقت سجده کردن دارد،  او شاگرد پیامبری بود که رحمتن للعالمین بود.

 

 

  • صالح کعبی